|
تنگ طه
وبلاگي شامل مطالب آموزشي دوره ابتدايي و مطالبي درباره روستاي تنگ طه
عطار ابتدا به ستايش خداوند پرداخته و قدرت او در آفرينش را مي ستايد . البته ستايش پروردگار در ابتداي بيشتر آثار عطار وجود دارد و عطار ابتدا به ستايش پروردگار مي پردازد و بعد هم نعت پيامبر گرامي را مي آورد و معمولا بعد از آن هم نعت چهار خليفه را مي آورد . در قسمتي ديگر به عنوان بيان قدرت پروردگار به بيان گوشه اي از معجزات و حوادث زندگي چند تن از پيامبران اشاره اي مي كند . به طوريكه اگر كسي با داستان آنها آشنا نباشد چيزي از آن نمي فهمد . اما چون به ماجراهاي زيادي اشاره مي كند كسي كه با زندگي پيامبران آشنا باشد مقدار زيادي از سرگذشت آنان را با خواندن چند بيت مرور مي كند .مانند : « در نگر اول كه با آدم چه كرد عمرها با وي در آن ماتم چه كرد باز بنگر نوح را پايان كار تا چه برد از كافران سالي هزار » و در هر بيت از پيامبري نام مي برد . پيامبراني كه نام مي برد عبارتند از : ابراهيم ، اسماعيل ، يعقوب ، يوسف ،ايوب ،يونس ، موسي ، داود ، سليمان ، يحيي ، عيسي و در نهايت رسول اكرم كه البته نامش را نمي برد .البته عطار در آثار ديگرش نيز نام بيشتر اين پيامبران را به ترتيب مي آورد و گاهي از معجزات آنها مي گويد و گاهي به ماجراي معروفي از آنها اشاره مي كند . مثلا در مصيبت نامه مي آورد : « ذات يونس را چو سر حوت داد در درون بطن حوتش قوت داد يا در الهي نامه آورده است : « زابراهيم ديد او خلت كل كه تا بر وي عيان شد قربت كل چو اسماعيل او را تربيت كرد دگر اسحاقش از جان تقويت كرد» يا در اشتر نامه آورده است : « نوح را بنگر كه از طوفان چه ديد شد درون بحر عشق ناپديد ديگر ابراهيم را از تف نار غرقه گشته در ميان نور نار» حتي در آثاري كه منصوب به عطار است و احتمال ضعيفي دارد كه از عطار باشد نيز اين نام بردن از پيامبران وجود دارد مانند : كتاب وصلت نامه كه احتمالا متعلق به او نيست .آورده شده : « باز يعقوب نبي بوده به درد بوده در عشق خدا آزاد و فرد باز يوسف بوده اندر مصر جان پادشاهي كرده در عالم عيان» بعد از بيان معجزاتي كه بيانگر قدرت خداي تعالي مي باشد ، بيان مي دارد كه سود و زياني از افراد خوب و بد به خدا نمي رسد : « نه تو در علم آيي و نه در عيان ني زيان و سودي از سود و زيان نه ز موسي هرگزت سودي رسد نه ز فرعونت زيان بودي رسد» و بعد از خدا مي خواهد تا معرفت شناخت خود را به او بدهد تا او از حيراني رهايي يابد . «گم شدم در بحر حيرت ناگهان زين همه سرگشتگي بازم رهان » و در قسمت بعد حكايت جالبي مي آورد كه عياري دست شخصي را بسته بود تا او را بكشد و زن عيار در لحظه اي كه عيار نبود ناني به آن شخص داد و آن شخص تكه اي نان خورد و عيار كه نان را در دست او ديد از او سؤال نمود كه نان را از كجا آورده و او جواب داد كه عيالت به من داده و عيار او را آزاد نمود و گفت در مرام ما نيست بر كسي كه نان و نمك ما را خورده تيغ بكشيم و بعد عطار به خدا مي گويد ما كه هميشه نان ونمك تو را مي خوريم پس حق نان و نمكي كه از تو خورديم را بگزار : «چون كسي مي بشكند نان كسي حق گزاري مي كند آنكس بسي چون تو بحر جود داري صدهزار نان تو بسيار خوردم حق گزار» فصل بعد در نعت رسول اكرم ( ص ) مي باشد . كه در اين قسمت عطار ابتدا از برتري پيامبر اكرم ( ص ) برتمامي آفريده ها سخن مي گويد : « هردو عالم بسته فتراك او عرش و كرسي قبله كرده خاك او پيشواي اين جهان و آن جهان مقتداي آشكارا و نهان » بعد بيان مي دارد كه هدف آفرينش دنيا وجود پيامبر بوده و اول نوري كه پديدار گشته نور پيامبر ( ص ) بوده است : « آفرينش را جز او مقصود نيست پاك دامنتر از او موجود نيست آنچه اول شد پديد از غيب غيب بود نور پاك او بي هيچ ريب » بعد بيان مي دارد كه پيامبر همه را به حق دعوت نمود و همه پذيرفتند و مسلمان شدند حتي شيطان : « گشت مبعوث او تا روز شمار از براي كل خلق روزگار چون به دعوت كرد شيطان را طلب گشت شيطانش مسلمان زين سبب» در قسمت بعدي به بيان معجزات پيامبر مي پردازد و از مقدس شدن كعبه به خاطر او شروع مي كند و ماجراي سرنگوني بتها در بعثت او و پر آب شدن چاهي خشك با آب دهان او و .... مثلا : «ماه از انگشت او بشكافته مهر در فرمانش از پس تافته» البته در برخي جاها عطار به بيان معجزاتي مي پردازد كه شايد كمتر بين مردم معروف باشند و خيلي افراد با آنها آشنايي ندارند مثلا در الهي نامه دارد : « گهي در دست بد سنگش سخنگو گهي زنهار از وي خواست آهو گهي از سنگ نخلي كرد پيدا كه آن در حال بار آورد خرما» بعد به ماجراي برتري او بر ديگر پيامبران ( موسي و عيسي ) اشاره مي كند و چند معجزه ديگر او را هم بيان مي دارد و در آخر هم از پيامبر طلب شفاعت مي نمايد . : «اي شفاعت خواه مشتي تيره روز لطف كن شمع شفاعت برفروز تا چو پروانه ميان جمع تو پرزنان آييم پيش شمع تو» معمولا عطار در اكثر آثار خود بعد از نعت پيامبر گرامي اسلام به چهار خليفه مي پردازد و در برخي آثار از هركدام از چهار خليفه يك يا دو بيت مي آورد و در برخي آثار براي هر كدام مبحثي قرار مي دهد . نظرات شما عزیزان:
« باز يعقوب نبي بوده به درد بوده در عشق خدا آزاد و فرد
باز يوسف بوده اندر مصر جان پادشاهي كرده در عالم عيان»
سلام من سید علیرضا رضوی هستم وبلاگ قشنگی دارید اگر خواستید بیاید به وبلاگ من هم سری بزنید . . .
سلام وب خوبی داری موفق باشی / به منم سربزن خوشحال میشم
درباره وبلاگ  به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لينك هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
 |
||||||||||||||||
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: